قله 3950 متری سرخاب
89/4/25
برنامه یک روزه سرخاب.
تهران – گچسر – وارنگه رود- قله مشرف برروستا با ارتفاع 3950 متر.
ساعت 9:45 بود که از روستا به سمت دره وارنگه رود حرکت کردیم. 5 نفر بودیم و همه همگن، در نتیجه سرعتمون بالا بود. ساعت 10:10 به چشمه بین راه رسیدیم ، (ما بهش میگیم چشمه معدنی چرا که نزدیک آنجا یک چشمه گوگردی با بوی مخصوص خود نیز قرار دارد)، تا صبحانه را بخوریم و حرکت کنیم شده بود ساعت 11:00 و ما در همان پاکوب بالای سرمون به سمت یال سرخاب حرکت کردیم و در ساعت 14:10 روی یال اصلی بودیم. در ادامه راه حدود نیم ساعت درگیری هایی با سنگ دارد، چرا که گرده سنگی در انتهایش می باشد. ساعت 15:10 روی قله اولی بودیم و در ساعت 16:15 روی قله دومی. برای رفتن این دومی نزدیک 50-60 متر در یک دیواره سنگی تا حدودی باید دست و پنجه نرم کنی .آخر معلوم نشد کدام قله اصلی است، اما حدس ما این بود که دومی اصلی باشد.قله شبیه آزاد کوه بود و در پشتش آزاد کوه خود نمایی می کرد. گرفتیم سنگ چین روی قله را درست کردیم . تو تشنه باشی و گرسنه باشی و روی قله باشی ، آی چه لذتی داره که گیلاس بخوری و تو چه می دانیلذت گسلاس خوری را؟در سمت شمالی قله پرتگاههای خوفناکی بود و ما در همان خط الراس در حدود نیم ساعت رفتیم ، تا بجایی که امکان حرکت وجود نداشت و مجبور شدیم از ملایم ترین دره فرود بیاییم.محیط بانی آزاد کوه خوذنمایی می کرد و ما در شن اسکی فرود میآمدیم، البته با احتیاط کامل. یاد و خاطره برنامه هفته گذشته و شن اسکی آن در ذهنمان( من و مرتضی) جاری شده بود.بعد از شن اسکی در منطقه بسیار سبزی مشغول پایین آمدن بودیم، طوری که گویی وارد اردیبهشت شده بودیم. در این هنگامه چشمم به یک جوجه کوچک کبک خورد، همین جور نگاهش می کردم که دقیقاً از جلوی پایم مادرش خود را 2 – 3 متر آن طرف تر انداخت و طوری راه رفت که گویی زخمی است( تا حواس ما را از جوجه اش دور کند) . کلاً چنین مناظری را خود به عینه دیدن لذتی شگرف تر دارد. در ضمن مادران امروزی باید کمی از این حرکات کبکی فرا بگیرند تا یاد بدانند چگونه از فرزندشان مراقبت کنند. البته عده بسیار معدودی از مادران ایرانی نیاز به این آموزش کبکی دارند، چرا که بسیاری مهر مادریشان افزون تر از بسیاری از مادران دیگر نقاط عالم است. در ساعت 19:00 در کنار چشمه جاری در دره شیر کمر بودیم و تشنگی خود را رفع می کردیم. در ساعت 20:00 ابتدای دره بودیم و کنار چشمه زیبای آن و در زیر درختان. دست و رویی شسته و عبادتهایمان را بجا آوردیم و چای آویشن و علف کوههایی که چیده بودیم را دم گذاشتیم و شروع به ناهار خوردن کردیم!!!!( تخم مرغ جوجه کباب هایی که مردم در روزهای تعطیل می خورند)
ساعت 21:00 به سمت روستا در زیر نور ملایم هلال ماه حرکت کردیم. نور ماه در رودخانه وارنگه رود بود و همه جا نور نقره فام خود را پخش می کرد. حال و هوای دل انگیزی بود.ساعت 10:10 در روستا و کنار ماشین بودیم و جاده اینک خلوت شده انتظارمان را می کشید.
افراد شرکت کننده: بنده، مرتضی( دبیر کوهنوردی دانشگاه شهید بهشتی)، ممد خودمون، ممد امرل، رضا داداش ممد.
نکات:- از چشمه تا دره شیر کمر آب دیگری نیست.،
- افراد شرکت کننده باید تا حدودی مهارت کار با سنگ را بلد باشند.
- در دره و شن اسکی آن باید مراقبت بیشتری کرد.
دره تنهایی
...کیف شدن گروه بعد از صعود به قله دومی و گیلاس خوری
(اون پشت آزاد کوهم از کیف ما کیف داشت می کرد)
اردیبهشت تیرماه
غیر باور
کچل ها