
این روزها بحث لایحه حمایت از خانواده داغ داغ است،
بنده نه از منظر زنانی که به این لایحه فریاد دارند، بل از نگاه فردی که مشکلات
اجتماعی کسب و کارش است می خواهم چند سطری قلم فرسایی کنم.
مقدمه: دوستی که سنش در سن ازدواج قرار دارد، تعریف می کرد که از دوست و
آشنا به قول معروف کیس معرفی میشود و او هم با نوعی خشم با آن فرد در ظاهر خیر خواه !!!(کیس
معرفی کننده) طوری صحبت می کند که دیگر هوس کار خیر به سرش نزند، چرا؟
دلیل ساده آن
است که بار مسئولیت سنگین است و هزینه های جامعه با هزینه های زندگی مشترک هیچ
تناسبی ندارد. براستی این اقتصادانان معظم از زور سیری می آیند و خط فقر را مثالن
برای امسال 890 تومان ذکر می کنند؟ نه خوانندگان جان، اگر این نکات اقتصادی را
کنار هم بگذاریم نتیجه آن می شود که سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند. البته
با آن قسمتش که ازدواج مایه آرامش و است و از این حرفها هیچ مشکلی ندارد که حتی آن
را تصدیق می کند، اما آنها رو بنا هستند و زیر بنا همان حرف مارکس است. پول،.
این مقدمه را
ذکر کردم تا برسم به این جا که لایحه حمایت از خانواده به راستی برای چه قشری و
برای چه موضوعی در نظر گرفته شده است؟
خوب ماده 23 همان است که مارکس گفته تو پول بیشتری
داری ،(زیر بنای محکمی داری) پس می توانی روبناهای متعددی داشته باشی و در قرنی که
همه چیز را سعی می کنند در قانون جاری کنند ، تو از قانون خارج می شوی. همانند آرم
ورد به طرح است که تو جز هزاران ماشینی نیستی که نمی توانند بیایند. تو می آیی -با
این تفاوت که آنجا به اسم قانون، و اینجا در حریم بی قانونی.
در واقع یکی از میوه های نا میمون این لایحه با توجه
به سر و صداها و اظهاراتی که جهت تایید آن بکار رفته این موضوع خواهد بود.
حال بیاید فکر کنیم این قانون تصویب شد.
احتمالاتی که بنده با توجه به آنکه در حوزه آسیب درسش
را خوانده ام و کار می کنم، این چنین است:
ابتدا این
نکته را ذکر کنم که در اینجا شاید کلماتی ایراد شود که بی ادبانه و گستاخانه باشند اما به دلیل بار معنای کاملی که دارند
نمی توان از آن صرف نظر کرد.پیشاپیش از خوانندگان پوزش طلبیده و چنانچه خود تشخیص
می دهند از خواندن ادامه آن صرف نظر کنند.
بعد از مدتی همان خانه های عفاف با نام دیگری شروع به
کار می کنند و عده ای دلال محبت می شوند و در روزنامه ها آکهی های خود را چاپ می
کنند و عده ای را برای صیغه (ج.. شرعی) در نظر می گیرند و البته این کالایی!!!!!!!
است که تقاضا زیاد دارد و از آن استقبال
پر شکوهی می شود.و البته قانون نیز در اینجا قرار است که حذف شود. پس در این بازار
بی قانونی این کالا(ج...ش) روز به روز و سال به سال از حقوق مدنی که هر
انسان باید داشته باشد بی بهره می شود.
حال وضعیت مردان و این کالا(ج.. ش..) چگونه
خواهد بود. نه در واقع زن و شوهر هستند(عرف نپذیرفته است) نه معشوقه هم، و قطعن از
این روابط بوی ازدواج و زناشویی بر نمی خیزد.بر عکس آنچه که در غرب اتفاق می افتد
که آن دو نفر که با همر روابط و س.. دارند
، پس از مدتی ، چنانچه در دیگر شئون زندگی خود را مشترک دیدند ، ازدواج می کنند.خوب
مرد پس از چندی این کالا را رها می کند و آن کالا بعدر از چندی به فروشنده دیگری
با نرخ مناسب عرضه می شود و پس از چندی آن مرد همان مرد است که توانسته خدا را شاد
کند و آن زن به مزبله ای تبدیل شده که هیچ کس چه مرد و زن حاضر به پذیرش آن
نیستند( البته این پرسه بین 5 تا 10 سال طول می کشد)
حال بر می گردیم به خانواده. مردان بسیاری هستند که
ازدواج نمی کنند، اما به قول خودشان به بازار مشترک رجوع می کنند و دغدغه هیچ گناه
و بی ایمانی و رفتار غیر انسانی نیز البته ندارند.
بسیاری از مردان به بازار مشترک رجوع نمی کنند، چرا که
دغدغه های ایمانی دارند ، یا از خوف خدا یا از انجام گناه.
خوب با آمدن
این لایحه راه برای این دوقشر باز می شود
و میماند گروه
اندکی که دغدغه های انسانی دارند و این کلاه های شرعی و عرفی را بر نمی تابند و
همچنان بر راه خود می روند، البته بدلیل باز گرمی که آن دو گروه و این لایحه ایجاد
کرده است روز به روز آنان نیز به کلاه های شرعی و عرفی که ساخته و پرداخته می شود
انگیزه مند تر می شوند و به راه آنان کشیده می شوند.
خوب در اینجا علی میماند و حوضش.قشر عظیم جوان در دام
دلالان محبت گرفتار و با پا اندازان بر سر کالای خود چک و چانه می زنند.
وضعیت جامعه
را هم بگذارید کمی روشن تر بیان کنیم:
امروز ایران
نه دیروزی است(سنتی) و نه امروزی(مدرنیته) است. چیزی از این و چیزی از آن دارد.
در این جامعه
فرد گرایی روز به روز تقویت شده(عنصری که از آن(مدرنیته))گرفته شده است.حقوق مدنی
جایی برای خود باز کرده اند. حساب دو دوتای خود را نیز دارد.
از طرفی دیگر
جامعه در تورمی هراس انگیز قرار دارد. یعنی بسیاری از مردان امروز ایران حقوقی زیر
یک میلیون تومان دارند و خوب با حقوقی این چنین نمی توانند مسئولیت یک زندگی را بر
عهده بگیرند( همان خط فقر).با توجه به آنکه در قانون مدنی تصریح شده است که وظیفه
اداره زندگی با مرد است( ما به بانوان شاغل کاری نداریم، چرا که قانون برای آنان
بار مالی و مسئولیت مالی در نظر نگرفته است).
خوب بسیاری از
این مردان که ترس آبرو و... داشتند به دلیل بی قانوی حاکم در مکانهای بالا که ذکر
کردم، و از طرف دیگر تبلیغاتی که بر روی آن آورده و قبح آن برای مردان ریخته خواهد
شد و در نتیجه به آن روی می آورند و با هزینه های
یک سوم و یک چهارم گذران زندگی می کنند و در واقع ازدواجی صورت نمی پذیرد.و
چون فرد گرایی تقویت شده، رسانه های جمعی چون ماهواره و اینترنت و ...(که طراحی
شده برای انسان تنهای غرب)وجود دارد، جای خالی خانواده را پر می کند و روز به روز از افرادی که به سمت ازدواج بروند
کاهش پیدا می کند.
از طرفی دیگر خانواده های که وضعیت اقتصادی نا مطلوب
دارند و البته دخترانی نیز دارند نیز در جامعه وجود دارد!!!
برای این بازار(روسپیگری شرعی) کالاهای به روز
و آبدیت شده نیز نیاز است تا به تقاضای بالای آن جوابگو شوند.خوب این خانواده و ها
دخترانشان به بازار مالی ریخته خواهند شد. در نظر والدین آنان نیز، گناهی انجام
نشده و خدا راضی و بنده راضی. عذاب وجدانی کمتری صورت می پذیرد و آثار حقوقی که
قانون برای خانواده دختر در نظر گرفته کم رنگ تر خواهد شد.
و باز از طرف
دیگر، بعضی از خانواده های که چندین سال است از تشکیل آن میگذرد ، اما دیگر آن عشق
و صفای روزهای ابتدایی وجود ندارد( بازگشت به پست قبل) ، با توجه به وضعیت بی
قانوی و البته شرعی (روسپی خانه های جدید)، به آن سمت رفته و خانواده های تثبیت
شده نیز در شرف متلاشی شدن در حرکت می شوند.
لازم است که ذکر شود برای تبلیغات این بازار تنها کافی
است چندین حدیث، از هزاران حدیثی که در جهت تایید این کار است برای متشرعین ذکر
شود، واز ثوابی که در این راه بهره خواهند برد گفته شود. برای غیر متشرعین نیز کالاهای
بزک کرده کافی است، برای بالایی ها نیز البته وجود همین کالاهای بزک کرده
کافی است!!!!). پس این بازار داغ داغ داغ خواهد شد
تمام اینها که گفته شد، قبل از هدفمند کردن یارانه
هاست، بعد از آن تمام موارد را با جهت مثبت و منفی کنار آن در یک عدد دو رقمی ضرب کنید.
لذا پیشنهاد می گردد
-
، دانشگاه یک رشته مدیریت روسپیخانه
به نامهای پیشنهادی mjhs (مدیریت ج..خانه های
شرعیه) تشکلی شود.
-
-در روزنامه های و بخش نیازمندیها
و قسمت استخدام، چندین ستون اضافه شود، چندین ستون پیرامون این کالا(ج..ش..)برای
نمونه :.سالم. نو، قر،با تجربه یک سال تا حداکثر 5 سال،آشنا به فن، ماهر، نیمه
ماهر،دستیار، پاره وقت...
-
ستون دیگر که برای این ستون اضافه می شود( با عرض پوزش از خوانندگان، که
اگر ننویسم این زهر را کامل نتوانسته ام نشان دهم)به نام- قرمساق آماده به کار در خانه
های عفاف و روشنایی نیازمدیم.
-
البته به دلیل بازار جهانی این کار می توانیم پس از چندی نام ایران را به
تایلند اسلامی تغییر دهیم.
-
و در آخر پیشنهاد می گردد تا مشخص شدن سرانجام این لایحه و طرح هدفمند
کردن یارانه ها، به مردان در شرف ازدواج پیشنهاد می گردداز هرگونه ازدواج خود داری
شود که در آخر خود را مغبون نیابید.(با پوزش از خواندگان که این زهر خند مبتذل اما
لازم را مجبور به خواندن شدند)
خوب پس از چندی که از این طرح گذشت(حداقل 5
سال) بازار ما کارشناسان آسیب نیز سکه سکه می شود و خیل عظیم طلاقها و بچه آزاری
های و کودکان رها شده و افسردگی ها ... کاری می کند که دولت در بخش نامه ای سن
بازنشستگی ما را 5 ساله اعلام کند و ما بعد از 5 سال در بیمارستانهای البته نچندان
مناسب و ویژه کارکنان سازمان بستری شویم.
----
یک راهکار پیشنهادی در جهت مثبت ماجرا نیز در
ذهنم جاری است که اگر روزی کسی گفت تو همه نقد کردی- راه حل پیشنهادی تو چیست؟ لال
نباشم.اگر از این پست استقبال شد در پست دیگر ذکر خواهم کرد.
