نگاه امانتی
چندین کامنت و نقد پیرامون جستار پیشین بخصوص در وبلاگ پرچنان داشتم از این رو به گمانم می ارزد که این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.
ابتدا تشکر میکنم از دیگرانی که کامنت میگذارند هر چند بعضی تند و بُرنده است اما این باعث میشود که من بدانچه گفته ام بیشتر بی اندیشم.
سبک زندگی امانتی
گمانم مشکل جهان امروز آن است که سبک زندگی امانتی را در پس پندار خود ندارد و این به آن دلیل است که مفهوم مرگ برای او چیزی غریب و نارسیدنی شده است. گذشتگان نگاه امانتی به دنیا داشته و سبک زندگی امانتی را نیز در پیش میگرفتند. مثال درخت گردو و کاشت آن که در ضرب المثل دیگران کاشتند ما خوردیم ... نمونه این نگاه امانتی است. همچنان در این گمانم که قسمت دانایی لیبرالیسم نگاه امانتی را در خود محفوظ داشته است.
اما نگاه امانتی چیست؟
جمله ای منتسب به مارکز هست با این بیان که رستگار کسی است که جهانی را که در بدو تولد گرفته فقط کمی بهتر هنگام مرگش تحویل دهد( جمله دقیق آن را نیافتم)
در نگاه امانتی، فرد مسئولیت تام و تمامی در قبال تمامی افراد زیربط موضوع حتی آنها که بدنیا نیامده اند پیدا میکند و این مسئولیت سخت انسان بودن است. آن وقت شاید نگران روشن کردن یک کبریت اضافی بشوی برای کره زمین. در مصرف آب و برق صرفه جویی کنی بواسطه نسلهایی که بدنیا نیامده اند.
سبک زندگی امانتی نگاهی محیط زیست دوست است. اینکه زمین امامت من است آن را به جا و درست استفاده کنم. اگر از همکاران اداری سابقم بپرسید به احتمال زیاد نکته ای را بیان میکنند که چه بسا حوصله شان را سر میبرد. این که هنگام خروج از اتاقی، چراغ آن را خاموش میکردم و آنها مجبور بودند هر بار آن را پس از مراجعت روشن کنند.
ماه پیش که تصمیم به استعفا گرفتم و وسایل اداری ام را جمع کردم، دیدم واقعا عِرقی به میز و صندلی و اتاق فلان خود نداشته ام، یک آسمان جول بودم که هر جا مقتضای حالم بود مینشستم و وقت ترک کردن آن جا حسی از مالکیت از دست رفته ای نداشتم.
بسیار بسیار افراد را در همان سازمانی که کار میکردم دیدم که به میز و صندلی خود وابسته و حس مالکیت گرفته بودند و فراموش کرده بودند اینها تنها امانتی است دست یک کارمند. به گمانم مشکل ما جهان سومی ها همین است که در برزخ مدرن شدن مانده ایم. لیبرالیسم تعریفی امانتی از حکومت و حکومت داری با پریود های چهار ساله و پنج ساله تعریف کرد اما ما این نکردیم. تعریفی مطلق از ماجرا برداشتیم و نگاه امانتی را به نگاه مالکیتی تغییر دادیم. آنگاه در تاریخ میخوانیم بسیاری زمین های مرغوب در سند رضاشاه شده بود.
نگاه امانتی به وندالیسم دچار نمیشود. مراقب سلامتی خود و دیگران است چرا که نمی خواهد سلامت امانتی دیگران را خدشه دار کند.
سخن و مثال زیاد دارم که ممکن است از حوصله مخاطبین خارج شود، پس اجازه دهید با مثالی این جستار را به پایان برسانم.
شاید پانزده سال پیش بود که به منطقه البرز مرکزی جهت صعود به قله چپکرو رفته بودیم جاده ای بسیار صعب العبور برای عشایر داشت. در کنار چادری یک سمند صفر کیلومتر پارک بود. متعجب شدم. با صاحب ماشین به گفتگو برخواستم و تعجبم را مطرح کردم. گفت اول فصل ییلاق ، ماشین نو میخرد و آخر فصل قشلاق آن را میفروشد. کیلومتر کمی کار میکند اما در این جاده ها، ماشین پدرش در میآید.
با خودم گفتم بیچاره صاحب بعدی این ماشین که فکر میکند نو و نزدیک به صفر کیلومتر است.
در نگاه امانتی حتی تو مراقب وسیله خودت بخاطر صاحب بعدی آن هستی.
بله همسرم امانت من هست. من نیز امانتی دست او هستم. دوستانم، اشنایانم، همه امانتی دست من هستند.
در نگاه امانتی امکان مسئولیت گریزی نیست، همان چیزی که این روزها مملکت درگیر آن است.
https://t.me/parrchenan