تابستان
امروز وسط دویدن صبحگاهی احساس کردم گرم است و یک مروری کردم تاریخ و متوجه شدم دو روز دیگر اول تابستان است و عجیب آنکه حسی از خوشحالی به سراغم آمد. بر این گمان بودم که گرما برایم خوشایند نباشد اما وقتی ناخودآگاهم خوشحالی را شهود کرد فرضیه سازی کردم:
اینکه نور زیاد تابستان و روزهای طولانی اش و حسی از انرژی که به واسطه گرما و نور تند تر بر من میآید، به گمانم رضایتمندیَم را از تابستان افزون میکند. یک اتفاق خوبی که برای بدن در این فصل می افتد این است که در تابستان امکان شلاقی کردن و در نتیجه ساختن آن در هر رشته ورزشی را راحتتر میکند. آلودگی هوا کمتر است و هوای سرد نیست که ریه اذیت شود و امکان نفس کشیدن از طریق دهان راحت تر و در نتیجه ورزش های هوازی میتواند پر تکاپو تر باشد.
تنها مشکل تابستان گرما ست که آن هم بواسطه نوشیدن انبوهی از مایعات کم اثر میشود. گاهی پایان شب که تعداد لیوان های آبی که خوردم را میشمارم از بیست افزون تر میزند.
تابستان و ورزش نتیجه اش تعرق بیشتر است و چه لذتی از این بالاتر که سیستم حیرت انگیز و عجیب بدن به واسطه تلاش خودش، خیس از عرقی باشد که در تکاپو اتفاق افتاده است.
شره های آبی که از شقیقه ها به پایین سر میخورند.
تابستان و دوچرخه هم لذت بخش است، ساعت اداری باشد و تشنه باشی جلو باجه های بانکی توقف میکنی و از آب سرد کن های بانک چندین لیوان آب می نوشی.
شاید در یک ساعت مسیر در سه بانک جهت آب نوری توقف بزنم.
تابستان یعنی درک لذت نوشیدن آب.
فهم نور خورشید و روز و تشکر از آفتاب برای بودنش که اگر این منبع بی پایان نبود حیاتِ گیاهی و میوه ای ممکن نبود.
تابستان یعنی ورزیدن بیشتر
تابستان یعنی رکابیدن بیشتر
و این یعنی موز خوردن و موز لازم شدن.
خلاصه آنکه تابستان بر، « پرستش به مستی است در کیش مهر» را باور دارند مبارک.
تابستانتان مبارک.
پی نوشت: صبحگاه های زود تابستانی امکان ورزیدن در پارک هاست، بسم ا.. اگر اهلش هستید
https://t.me/parrchenan