معمولاً با کودکان زود رفیق میشوم، چه کودکان دوستانم و چه کودکان مددجویانم، و بعد از ساعتی، آن قدر دوست شده ایم و کودک احساس راحتی میکند که شروع به زدنم میکند. البته من هم خیلی ریز حرصالو اش میکنم.
اما این رفتار برایم خیلی عجیب است که چرا کودک پس از آنکه با من دوست میشود و اعتمادش جلب میشود، زدنش، نیز آغاز میشود.
چرا محبت، در کودک و نشان دادنش با نوعی خشونت همراه است. اصلا ارتباط عشق رو محبت با خشونت، آن هم در کودکی چیست؟
نمیدانم اصلا در روانشناسی کودک به چنین موضوعی پرداخته اند یا خیر.؟

برای دخترک هفت ساله کتاب خریده بودم و جلو صندوق بودیم. دخترک هفت ساله هم هی مرا کیسه بوکس میدید و میزد ( البته دوستانه و نشان از محبت). یک چشم غره همکارم را که دید، از فضای بوکسوری درآمد. برایم جالب بود، فهم کودکی از نگاهی.
هزینه این کتابها که خریداری شد و بقیه امورش را شیرین،m

پرداخت کرد، الهی سلامت بماند و لبش شیرین و خندان.

به دیدار دوستم که به تازگی از سفر افغانستان آمده بود، رفته بودم تا از سفرش بگوید

عکسهایش را نشانم دهد، از روزگار آنجا بگوید. سالهاست آرزوی سفر به آنجا را دارم. پرزنت دو ساعته تک نفره ای برایم کرد. یافته های ارزشمندی را کسب کرده بود ، هر چند کم امید. مهمترین یافته اش و غمناکی اش این بود که جنگ و مرگ، کسب و کار طبقه الیت و کشورهای مهم جهانی و منطقه ای آن کشور شده است. و در این بین فقط بیچارگان، درماندگان و خردکان سرزمین آنجا ست که آسیب میبینند و از بین میروند و می‌میرند. توانسته بود پازل های سیاسی پیچیده آنجا را تا حدودی شناسایی کند. با این پازل پیچیده، سخت است که این کشور، به قول صدا و سیما، کشور دوست و برادر، روی آرامش را ببینند.
در باور خودم ان سرزمین، و ما شبیه ترینیم بهم، استخوان و گوشتی هم رنگ داریم. جالب توجه بود که زایش زبان فارسی آنجا توسط خود مردم و زبان شان اتفاق می افتد، نه توسط فرهنگستان پر طمطراقی که ما در ایران داریم و سالانه، میلیاردها تومان پول را به بهانه ساختن واژه، به یغما می‌برند.
کافیست به این چند زایش واژه های جدید مردم ، در آنجا دقیق شویم، تا ببینیم فرهنگستان ادب و فرهنک فارسی، تا چه مقدار راه به ناکجا آباد میبرد.
هدفن و هنزفری: گوشک
فرودگاه؛ میدان هوایی، کلمه فرودگاه کلمه ناقصی است که به صعود هواپیما و پرواز اشاره ای ندارد.
سراچه: تاکسی های ون. چون سرایی برای نشستن جمعی دارد.
هر روز که به عمرم اضافه میشود به سفر و سفر کرده ها حریص تر میشوم. باشد که سفر و سفری جادویم کند و پای در آن بگذارم و بروم تا دور، تا هر جا.

@parrchenan