گویا  بشر  پس از ظهور هر چه بیشتر ماهواره‌ها و تاثیر آن در زندگیش، یک عیار جدید برای فقیر و غنی بودن برای صنعتی بودن یا نبودن در سطح کره زمین،  به واسطه روشنایی یا تاریکی سطح زمین در نظر گرفته است. این که در شب کدام مناطق روی زمین درخشان تر و روشن است و کدام تاریک و بی نور. مثلا کره شمالی در تاریکست و کره جنوبی در روشنایی، یا صحرا آفریقا و...
 انگار عیار روشنایی در شب ، عیار مهمی شده است.
چیزی که به تازگی کشف کرده ام، این عیار فقط مربوط به صنعتی یا غیر صنعتی بودن نیست. عیاری برای روابط انسانی هم هست. این که مردمی زیست شبانه داشته باشند، روابط انسانی آنها در شب تاریک به لطف روشنایی امتداد پیدا کرده باشد، اینکه برای حمایت از این روابط و امنیت این روابط، محل های عبور مجهز به روشنایی باشد نیز در این عیار گویی لحاظ شده است.
 یعنی تکریم و پاسداشت و نگه‌داری و امنیت از « روابط انسانی »
 اینکه روابط انسانی فقط به روز و روشنایی روزانه منتهی نشود و در شب به واسطه‌ی روشنایی ناشی از برق امتداد یابد.
حال چگونه به این کشف رسیدم؟
در منزل ما، وقتی من و مادرم هستیم معمولاً به نور کم عادت داریم و روشنایی در حداقل خود است، 
اما
از رمضان، ملوسم ( مادربزرگم) منزل ما مهمان است و به واسطه او، تقریباً هر روز افطار مهمان داریم و خانه غرق در روشنایی است. این که تعداد روابط انسانی و گرم ماندن آن در شباهنگام در اقوام و خویشان نیز رُخ نشان داده و روشنایی خانه به طرز معنا داری افزایش پیدا کرده است.
این روزها ملوسم را چلچراغ صدا میکنم.
حالا روابط انسانی مهم است ؟یا چقدر مهم است که حتی برای زیست شبانه و روشنایی برای آن عیاری در نظر میگیریم؟
 اگر داستان مرغ یا تخم مرغ را در ذهن بیاوریم؛
برای ظهور هر انسانی و  یا تولد هر انسانی، نیاز به حداقل روابط انسانی هست پس روابط انسانی مقدم بر انسان است.( به نقل از رمان مواجهه با مرگ نوشته فیلسوف معاصر، بریان مگی)


@parrchenan