هستی
رمان
هستی نوشته فرهاد حسن زاده
یکی از بهترین رمانهای بود که خوانده ام، یک مرحله قوی تر از کتاب قبلی که از این نویسنده خوانده بودم ( زیبا صدایم کن)
درس های بسیاری در این رمان نهفته است و حتی قابلیت فیلم شدن، اما حیف...
رمان قابلیت آن را دارد که هر فرد با توجه به آنجا که در زندگی دارد نتیجه خاص خود را بگیرد.
شاید مهمترین سخن آن سخن منصوب به نیچه بود: آنچه مرا نکشد قوی تر میکند.
منظور از آنچه هر امر زشت و زیبا را تجربه کردن است، فارغ از آنکه آن را چه داوری کنیم. فرار نام نهیم یا بازگشت! تجربه کردن، را از خود و دیگری به اسم بد، عیب، داوری بد، خطر داره، گناه داره و... دریغ نکنیم.
دوم چیز که برای شخص سهیل مهم بود، سنت اعتراف کردن است. اعتراف کردن، عریان تو را با یک دیگری یگانه میکند و امکان همدلی را ممکن میسازد.
باری انتهای کتاب را در فضای سبز بیمارستان رازی و منطقه آمین آباد زیر نور و گرما خورشید خواندم.
هوا سرد بود و گرمای آفتاب گرمم میکرد و به انتهای کتاب میرسیدم. به دنبال پرونده ای رفته بودم و فضای امین آباد و آن پرونده و آن فرد بیمار، باعث شده بود اثر کتاب بیش از معمول بر روان و پندارم بنشیند و تلاطم عاطفی آن تشدید شود.
کتاب در حالی تمام شد که در مشت هستی، خاطره ای سنگین میکرد و همزمان با او دستم زُق زُق میکرد.
به شناسنامه آن فرد بیمار که بخاطر آن امین آباد رفته بودم نگاه کردم، دیدم نام پدر و مادرش الکی طوریست و بهزیستی برایش شناسنامه گرفته است و از قدیم بچه سازمان بوده است.
یهو پرتاب شدم خاطراتم، با اثری که هستی در روانم گذاشته بود. خاطره یکی از بچه های خودم که کس و کاری نداشت و با کلی دوندگی توانستیم برایش شناسنامه بگیریم.
مسئول سند شناسنامه،نام پدرش را محمد زد و نام مادر را فاطمه بدون هیچ شماره شناسنامه ای . یا بغض و چشم آری همان لحظه ام افتاده بودم.
آیا به این فکر کرده ایم، چه حجم عظیمی فضای حمایتی غیر اکتسابی و تقدیری ما را احاطه کرده است؟
همین که در شناسنامه من و شما خواننده، شماره شناسایی پدر و مادری خورده است، یعنی دست تقدیر با ما بسیار راه آمده است.
اما کور کورانه هر موفقیت و پیشرفتی را ناشی از تلاش همت خود میدانیم و دم از اختیار انسانی و آزادی انسانی که داشته ایم میزنیم. توانایی من، تلاش من، کوشش من، هوش من.
رها کن بره دایی، این همه توهم را.
امین آباد تو را از اسب زین شده غرور پایین میکشد.
تو را فروتن میکند. و چون فروتن شدی، میتوانی بیشتر دیگری را درک کنی. بیشتر و عمیق تر، بیشتر.
@parrchenan