رمضان ۱۴۰۰
اولین روز رمضان گذشت. معمولاً چند روز اول رمضان بر من سخت میگذرد. به حال و روز اول روزه داریم فکر میکنم. تقریباً یک پنجم عرفم صحبت کرده بودم. با این که کار ما نیاز به صحبت کردن دارد اما، زیاد نمیتوانستم. حوصله نداشتم. به در خانه ای رفتیم، طرف راهمان نداد معمولاً شروع میکنم دوباره با مقدمه ای طولانی از پشت آیفون صحبت کنم تا حداقل یک شماره تلفن بدست آورم. اما همین که گفت نه شماره نمیدهم، خداحافظی کردم. کشش سخنرانی و مقدمه های طولانی را نداشتم.
به این سکوتم فکر میکنم. اینکه در عرفان معمولا تشویق به سکوت میشود. اما شاید از زاویه ای دیگر و نقادانه نیز بشود آن را نگریست.
این که سکوت میتواند منفی هم باشد. حراری در کتاب انسان خردمند، درباره وراجی و اثرات مثبت آن در تکامل فصل بلندی دارد. گویی سکوت اگر میبود ما انسانها نمیتوانستیم به بشریت امروز برسیم.
سکوت میتواند منفی باشد چرا که حجم سخن کم میشود.
رخصت دهید با مثالی توضیح دهم اگر سرچ یک واژه مثلا «انسان» به زبان فارسی بزنیم، گوگول چندین هزار جستجو میآورد اما اگر همین واژه را با زبان انگلیسی بزنیم حجم آن به مراتب چندین برابر میشود و اگر به زبان مثلا بلوچ یا پشتون و زبان های محلی سرچ بزنیم، چند ده برابر کمتر نتیجه جستجو میآید. یعنی هر چه سکوت بیشتر باشد( چون انسان های کمتری بدان زبان سخن میرانند) نتیجه ی تکثر بشری گویی کمتر است چرا که تکثر در زبان تجلی پیدا میکند.
وقتی که گرسنه و تشنه باشی کمتر سخن میگویی.
نتیجهگیری:
۱.روزه داری امروز مرا آموخت از فردی که کم بنیه شده است انتظار سخن نداشته باشم.
۲. سخن و سخن گفتن انسانی، گفتگو های انسانی، را بیشتر ارج نهم.
۳. برای گفتگو نیاز به سطح پایداری از برطرف شدن گرسنگی و تشنگی است. اگر خواهان گفتگو با افرادی و طبقه ای و گروهی هستیم این را لحاظ کنیم.
@parrchenan