پرچنان:

روزهای اولی که وارد خانواده سروچمانم شده بودم، بچه های فامیل که دور و برم می آمدند، «عمو سهیل» خطابم میکردندم. تلاش جهد بسیار داشتم تا عمو رو حذف کنند و فقط مرا به نام و بدون پسوند و پیشوند صدا کنند. مثلا اگر می‌گفتند عمو سهیل بازی کمتر بازی می‌کردم و اما با سهیل گفتن تا ته بازی را انجام می‌دادم. یا هر وقت بصورت اولی صدایم می‌کردند صدایم را بم و لرزان میکردم و پاسخ میدادم. گاهی اوقات بابا نسبت به بچه ها خرده می‌گرفت که عمو سهیل بگویند. حتی کودک شیرین زبان دو ساله ای که مرا « دوئِل» صدا میکرد را تلاش دارند او را به گفتن « عمو دوئِل» نایل آورند.

باری 

دیروز جستاری از « بهروز» یکی از خوانندگان پرچنان که در کامنت ها فعال هستند و از او می‌آموزم خواندم پیرامون انقلابِ «تو» در سوئد، که در ادامه این جستار خواهم آورد.

 

اما درجه بندی که در جستار بهروز دیدم، را در اداره کاملا ملموس و به عینه می‌بینم. مثلا به افرادی که رتبه و مقامی بالاتر دارند، با کرنش و پسوند خانم یا آقا خطاب میکنند و افراد رتبه پایین تنها با نام خانوادگی.

معتقدم ما نیز در فرهنگ مان روزی راه انقلابی سوئد را باید برویم. در واقع انقلاب واقعی در واژه هاست که اتفاق می افتد. با انقلاب در واژه ها فرهنگ و زیست جهانی جدید در پندار آدم ها ایجاد خواهد شد.

ما از طریق واژه ها، طبقات اجتماعی، ایل و تباری که همیشه تاریخ بوده است را تحکیم میکنیم.

نتیجه:

 تا آنجا که امکان داشت که اولین امکان، در پندار خود فرد و دوم در پندار فرد دیگری، افراد را «تو» و نه شما، و دوم بدون پسوند و پیشوند خطاب کنیم و خطاب شویم.

 

@parrchenan

 

انقلاب "تو"

اسم عجیبیست نه!!؟

منطور از "تو" اینجا در مقابل "شما" ست.

 

در سوئدی هم در مقابل لغت "تو" (مفرد) لغت "شما" (جمع) وجود دارد. 

سوئدیها در گذشته (تا پنجاه شصت سال پیش) و ما همچنان در زبان فارسی از این لغت برای احترام سنی و یا جاه و منزلت دادن افراد (بزرگنمایی) استفاده میکردند. 

در دهه شصت قرن گذشته مسیحی انقلابی اجتماعی با مباحث آزاد و آرام در جامعه سوئد رخ داد که به انقلاب "تو" معروف شد.

این مباحث در ادامه طبیعی اصلاحات رفاهی برای کمتر کردن فواصل طبقات اجتماعی سوئد بشکلی در پهنه فرهنگ و زبان بود.

از آن زمان به بعد با زیر سوال بردن بار طبقاتی "شما" که به فاصله گذاری طبقاتی و سنی منجر میشد کم کم شما جایش را به لغت صمیمی و مهربان "تو" داد.

رفته رفته القاب دیگر نظیر استاد، جناب مهندس، آقای دکتر ، خانم پرفسور فلانی یا داروخانه چی بهمانی در محاورات روزمره به کناری رفت (بنوعی شغل فرد برایش نشانگر جایگاه اجتماعی طرف میبود) و فقط در موارد خاص ضروری مثلا در مصاحبه نخست وزیر یا وزیر به منصب سیاسیش اشاره میشود وبعد از پایان دور خدمت فقط به اسم کوچک و بزرگ مورد خطاب قرار میگیرند.

مثلا وقتی من نامه ای به رئیسم می نویسم بدینگونه شروع میشود:

سلام پرویز

و این عرف کاملا در سوئد پذیرفته شده که فرد با نام کوچک مورد خطاب واقع شود.

 

خاطره: اوایل که سوئد آمده بودم و هنوز مسئله برایم جا نیفتاده بود به دیگران بر اساس تربیت اجتماعی ام لغت شما رو بجای تو استفاده میکردم تا فاصله گذاری اجتماعی را حفظ کرده باشم بخصوص با افراد مسن.

بعد از چند بار زیر سوال قرار گرفتن از طرف مخاطبم که چرا از این لغت کهنه استفاده میکنم و اشاره من به ارزش و "احترام" نهفته در این لغت برای بزرگتر بودن از خودم از لحاظ سنی طرف لبخندی زده یادآوری کرد فقط افراد بسیار کهنسال امروز همچنان از این لغت برای فرد مفرد استفاده میکنند و امروزه استفاده از آن منسوخ شده و چه بسا با تمرکز جامعه به جوان نمایی جوان گرایی فرد مخاطب با اشاره غیر مستقیم به سنش خاطرش مکدر شود. 😂