ما مهمان می‌رویم و معمولاً مهمان پذیر هستیم.

 این چند صباح پیرامون مهمان و مهمانی پندارم و تفکرم را مشغول کرده بودم و تفاوت آن را با دیگر رسوم اجتماعی مشابه.

بخصوص بعد از کرونا مهمان و مهمانی کم شد. به قول نوجوان مهمانی که خانه ما آمده بود، یادش رفته بود آخر بار کی مهمانی رفته است.

بعد از واکسیناسیون و یک ثبات نسبی اما این امکان فراهم شد که به دو صورت مهمانی انجام پذیرد.

 شق اول

 همان سیستم سنتی و هزاران ساله آن است که مهمان به خانه میزبان مراجعه کرده و میزبان، مهمان نوازی کند.

 شق دوم

 آن اینگونه شده است که بعلت فضای بزرگ یا باز، و کم شدن احتمال سرایت در کافه های باز یا فودلند تجمع کرده و دیدار تازه میشود.

وقتی که این دو سبک مهمانی را با هم مقایسه میکنم میبینم یک فرق احساسی دارد که بطور کامل قابل بیان نیست و به صورت استعاره و مثال می‌توان آن را توضیح داد.

در شق سنتی مهمانی، گویی مهمان و میزبان در آغوش هم اند. آغوش باز کرده و در آغوش هم گفتگو میکنند.

اما در شق دوم این احساس و استعاره شدنی نیست. انگار که شیشه ای حضور دارد این بین و امکان در آغوش بودن را از میزبان و میهمان میگیرد.

خلاصه آنکه میهمان و میهمانی عزیز است آن را غنیمت بدانیم، چرا، چون در مهمانی امکان گفتگو بوجود می آید و گفتگو ناب ترین شکل انسان بودگی ماست.

 

@parrchenan