این هفته برنامه قله مهراب و ییلاق ونی را در منطقه شفت امازاده ابراهیم استان گیلان جرا کردیم.
 به دلیل حواشی برنامه ترجیح می دهم این برنامه را در چند پست تقدیم حضور کنم.البته گزارش کامل آن را هم در پست های بعدی قرار خواهم داد.
قرار بود بچه های دانشگاه را راهنما باشیم.
 سوار اتوبوس شده بودیم .همانگونه که در سالهای دور بسیار سوار شده بودیم.
 آماده حرکت بودیم که مقام مسئول آمد و دید چند عدد پسر در اتوبوس هم هست( در حالیکه این موضوع در نامه های جدا گانه به هر جای و سوراخ دانشگاه ارسال و موافقت آنها و امضای آنها گرفته شده بود)( طبق روال حداقل 10 ساله ای که می شناسم، در برنامه بانوان چند پسر برای حمل بار اصلی!!!  و اتفاقات پیش بینی ناپذیر همراه آورده می شود!!!)
پس از رفت و آمدها بسیار قرار شد ، فقط و فقط بانوان حضور داشته باشند. مانده بودم اتوبوس را چه کسی خواهد برد!!)
خلاصه سرپرست برنامه ترجیح داد برنامه را کنسل کند و ما هم که از مسولیت فراری ترجیح دادیم با دوستان بجا مانده در دانشگاه، خود برنامه را اجرا کنیم.
اما بعضی وقتها تازه متوجه می شوم که ذهن بیمار تا کجاها می تواند پیش برود.
راستش دانشگاه در زمان ما دانشگاه تر بود. بچه ها گیر اذهان بیمار کمتری بودند.
 در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشادند.

اردی بهشت + جنگل