ستایش قابل ستایش نیست!
خدا بر این جانبازان و معلولانی که مجبورند دائم در تخت باشند رئوف و بخشنده باشد. خیلی سخت است. خدا بر آنان صبر و رحمت عطا فرماید. همچنین یاد اصحاب کهف افتادم ، بعد 300 سال احتمالن با چه کمر دردی از خواب بیدار شدند.
خلاصه یک موضوع بود که می خواستم هفته قبل بنویسم که نشد، اما حالا خواهم نوشت:
جمعه پیش بود و با بچه ها داشتیم ستایش را می دیدم. یکی از معدود سریالهایی که بچه ها برای دیدن آن سر و دست می شکنند.
اکثر بچه ها به دیلیل بازی درخشان داریوش ارجمند هم ذات پنداری قویی با او دارند.
:"حرف زیادی بزنی، به شوهرت می گم بندازتت تو گونی ببره بندازه جلوی در خونه بابات"
بچه ها با شندن این سخنان و آن لجی که بازی خوب سیما تیر انداز(انیس) از ببننده در می آورد، شروع به خوشحالی و باریکلا گفتن به آقای فردوس کردند و بد و بیراه بود که نصیب انیس می شد( بد و بیراه ها).
حالا اگر تئوریسین های ایرانی یا یک مرحله پایین تر بیاییم، کارگردان و تهیه کننده این سریال قصد دارند دیکتاتوری موجود در خانواده ایرانی چه در گذشته و چه حال و این باور غلط پسر زا و دختر زا را تقبیح کنند و آن را برای جامعه فرهنگ پذیر کنند ، یا این نقش و با این دیالگ ها ره به ترکستان می برند.
اگر این فیلم به همین صورت ادامه پیدا کند(بد من فیلم همچنان سیما تیرانداز باشد)، می توان این هشدار را داد که یک سنت و باور قدیمی به لطف این سریال از عمق خاک بیرون سر خواهد زد و تلاش بسیاری از مردمان که با کلام علم(چرا که عامل تاثیر گذار در جنسیت بچه در کروموزم های مرد است) و شرع و دین و انسانیت سعی بر خاک کردن این سنت داشتد همه کم ثمر خواهد شد.
با عزیزی این بحث را می کردم، گفت خوب آن زمانها آن جوری بود، خوب دقیقاً چون آن زمانها این جوری بود باید نکات منفی آن را برجسته کرد، نه اینکه آن را آب و تاب داد.
باشد که دکتر عباسی ها(تدوریسین ایرانی) از لاست و 24 و فرنچ و فرار از
زندان بیرون بیاید و جمعه ها ستایش را هم ببنید، شاید قابل ستایش نبود.









